من از عهد آدم تو را دوستدارم
از آغاز عالم تو را دوستدارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نم نم، تو را دوستدارم
نه خطی، نه خالی، نه خواب و خیالی
من ای حس مبهم تو را دوستدارم
سلامی صمیمیتر از غم ندیدم
به اندازهی غم تو را دوستدارم
بیا تا صدا از دل سنگ خیزد
بگوییم با هم: تو را دوستدارم
جهان یک دهان شد هم آواز با ما
تو را دوستدارم، تو را دوستدارم
قیصر امین پور